سوریه میراث جنگ و مداخله امپریالیسم

در یکی دیگر از رویدادهای ناگهانی و پرشتاب، که به یقین مشخصه دوره تاریخی است که ما در آن زندگی می کنیم، یک حمله غافلگیرکننده از سوی شبه نظامیان اسلامگرا به سرعت در حال به نابودی کشاندن سوریه است. جنگ‌های اسراییل با حمایت غرب علیه غزه و لبنان، تعادل شکننده در خاورمیانه را بر هم زده و راه دگرگون سازی بافت منطقه را پیش‌گرفته است.

از ۲۷ نوامبر/ ۷ آذر ۱۴۰۳، همزمان با اجرای آتش‌بس در لبنان بین حزب‌الله و اسرائیل، تهاجم ”هیئت تحریر شام“ که اداره استان شمال غربی ”ادلب“ را در دست دارد، به سرعت ”حلب“ دومین شهر بزرگ سوریه را اشغال کرد. و از دیروز (۵ دسامبر/ ۱۵ آذر)، شهر ”حماه“ که موقعیت استراتژیک دارد، و اکنون شهر ”حمص“، یکی دیگر از شهرهای کلیدی در معرض تهدید قرار دارند، که هر لحظه ممکن است سقوط کنند. این امر باعث می شود که مناطق ساحلی ”لاذقیه“ تحت کنترل رژیم اسد از دمشق جدا شوند، که احتمال سقوط کامل رژیم اسد را تشدید می‌کند. سوریه اکنون به پرتگاه سقوط در بربریت خیره شده است.

بازگشت “طغیان‌گران"!

اگر مصداق گذاره، رسانه‌های غربی باشند، دیگر نمی‌توان با گروه‌های مسلحی که به عنوان « طغیان‌گران سوری» توصیف می‌شوند - آنها پیش‌تر در جنگ داخلی سوریه علیه اسد «شورشیان میانه‌رو» نامیده می‌شدند - همدردی نکرد. اما اینگونه زبان‌بازی این رسانه‌ها نمی‌تواند ماهیت واقعی این گروه‌ها را پنهان ‌کند.

در حالی که حماس و حزب الله به طور مرتب به عنوان «تروریست» توصیف می‌شوند، اصطلاح ”طغیان“ به عمد توسط رسانه‌های امپریالیسم غرب برای برانگیختن تصویری رمانتیک از این گروه‌ها به کار گرفته می‌شود که در خدمت سفید شویی منشأ و شخصیت ارتجاعی گروه هایی مانند ”هیئت تحریر شام“ قرار گرفته است. به هر حال، طغیان‌گر کسی است که با ظلم و بی عدالتی مبارزه می‌کند. با این وجود، و در واقع، این گروه‌‌ها چیزی جز جهادیون تشنه به خون ریزی که توسط پیشروی داعش ایجاد شده باشند، نیستند، که سر فصل وجود خود را مدیون القاعده هستند.

اما چطور به یکباره هیچ گونه خشمی از بوق و کرنای داعیه‌های حقوق بشر و ”دموکراسی“ خواهی برعلیه این اقدامات دہده نمی‌شود؟ مذمت علیه این گروه کجاست؟ این داعیه‌ها در این باره دیگرهیچ جا دیده نمی‌شود. درعوض، از زمان حمله‌ آنها، رسانه‌های غربی در خدمت ”هیئت تحریر شام“ بوده‌اند، تا آبروی خود را بشوید و از «مدارا» گرایی این گروه در قبال مسیحیان، رویکرد «دوست‌دار تنوع» و حتی نشان‌گری در جمع‌آوری زباله از شهر اخیراً تصرف شده حلب ستایش می‌کنند! چیزی که به راحتی مورد توجه قرار نمی‌گیرد، نقش غرب در پرورش این بربر‌هاست.

در طول سال های اولیه جنگ داخلی سوریه، ایالات متحده و متحدانش، از جمله ترکیه و سلطان‌نشین‌های خلیج فارس، میلیاردها دلار به پای شبه نظامیان اسلام گرا که علیه رژیم اسد می جنگیدند، ریختند. این کار در آن زمان تحت برنامه «یک میلیارد دلاری سیا» در سوریه، یکی از پرهزینه‌ترین برنامه‌ها در تاریخ آن موسسه، که ارسال تسلیحات و آموزش گروه‌های جهادی مختلف در این کشور را دربر می‌گرفت، انجام شد. این برنامه تنها با «جهاد دلاری» قبلی آژانس سیا در افغانستان مطابقت داشت، جایی که حمایت ایالات متحده از مجاهدین زمینه را برای ظهور طالبان فراهم کرد.

هیئت تحریر شام عامل حمله اخیر در سوریه، از جبهه النصره، شاخه سوریه القاعده که بزرگترین منفعت برنامه سیا را به خود اختصاص داده بود، شکل گرفت. رهبر آن ابومحمد الجولانی است، مردی که اکنون سعی دارد خود را «میانه رو» جلوه دهد، کمتر از ”اسامه بن لادن“ و یا ”ابوبکر البغدادی“ رهبر سابق داعش مرتجع نیست.

روند رشد جولانی در اسلام سیاسی به عنوان عضوی از دولت اسلامی عراق - پیش درآمد اولیه داعش - آغاز شد. او پس از اینکه به صفوف همتایان عراقی خود پُشت کرد، جبهه النصره را تحت فرماندهی مستقیم القاعده تأسیس کرد. بعدها، جولانی در فرصتی برای جلب حمایت غرب و سلطان نشین‌های منطقه‌، پیشنهاد قطع علنی روابط با القاعده را داد، در حالی که به موازات آن، او سوگند مخفیانه وفاداری به این سازمان را یاد کرد. گزارش شده است که القاعده این پیشنهاد را رد کرده است، شاید زمان، روزی درستی و یا نادرستی آن را نمایان سازد.

با این تدبیر، جولانی با تغییر نام به ”هیئت تحریر شام“ به عنوان نهادی ملی متمرکز در سوریه، بدون تمایل به گسترش نام اسلام گرایی در کشورهای دیگر، به صرف یک مانور تاکتیکی پیش رفت، که خود منعکس کننده یک استراتژی گسترده تر برای دلپذیرتر کردن ”هیئت تحریر شام“ نزد قدرت های غربی بود. با سرازیر شدن منابع مالی و تسلیحاتی از سوی ایالات متحده و متحدانش مانند ترکیه، عربستان سعودی و قطر به سوریه، گروه هایی مانند جبهه النصره لفاظی های خود را متناسب با خیرخواهان خود تطبیق دادند. این گروه در حالی که علناً جاه طلبی ها را رد می‌کند، فراتر از مرزهای سوریه، همچنان یک سازمان جهادی متعهد به حکومت تئوکراتیک (دین سالار) است.

غرب و متحدانش با ریختن بنزین در شعله های آتش درگیری سوریه، بذر بربریت را در سراسر منطقه پراکنده کردند. استراتژی غرب برای "آشوب کنترل شده" نه تنها به اهداف خود دست یافت، بلکه نیروهایی را نیز آزاد کرد که از کنترل آن فرار کردند. ظهور داعش، تکثیر جناح های جهادی و آواره شدن جمعی میلیون ها نفر پیامدهای مستقیم این مداخله بوده‌اند.

با این حال، این گروه تا سال ۲۰۱۸ میلادی/ اواخر ۱۳۹۶، متاثر از مداخله روسیه با برتری هوایی خود و گروه‌های همسو با ایران از جمله حزب‌الله به بن‌بستی برخورد که باعث نجات رژیم سوریه شد، که در نتیجه آن گروه‌های جهادی را در استان ادلب در امتداد مرز ترکیه منزوی کرد. ”ادلب“ با کنترل تمام راه های اصلی تدارکات در داخل و خارج از استان، در اصل به یک تحت الحمایه ترکیه تبدیل شد و هیئت تحریر شام به عنوان نماینده تحت کنترل عمدتا ترکیه ای تبدیل شد.

در کنار و با اجازه ترکیه، سازمان سیا به طور غیرقابل انکاری ارتباط خود را با برخی از گروه‌های شبه‌نظامی برای انتقال وجوه و تسلیحات به هیئت تحریر شام حفظ ‌کرده است. علاوه بر این، ترکیه یک رشته پایگاه نظامی در منطقه ایجاد کرده است که از آن در برابر حملات اسد و نیروهای ایرانی دفاع می‌کند.

در حالی که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه علناً نسبت به رویدادهای سوریه هشدار می‌دهد، تردیدی وجود ندارد که حمله فعلی توسط ترکیه آماده و هماهنگ شده باشد. تسلیحات مدرن، پهپادها و پشتیبانی لجستیکی، درجه‌ای از سازماندهی را نشان می دهد که بدون دخالت مستقیم ترکیه غیرممکن می‌بود. علاوه بر این، ترکیه با توان کنترل تجارت فرامرزی و خطوط عرضه را تضمین می‌کند که هیئت تحریر شام برای بقای خود به آنها وابسته است.

بر کسی پوشیده نیست که اردوغان که هرگز از معاشقه با بنیادگرایان اسلامی ابایی نداشته است، مدتهاست که می‌خواهد عرصه خود را بر سوریه گسترش دهد. این بخشی از جاه طلبی بزرگ او برای احیای حکومت عثمانی است که خواهان گسترش کنترل ترکیه بر تمامی شمال سوریه و شمال عراق می‌باشد. حلب یک عنصر کلیدی در این طرح است که شامل موصل و مناطق کُردنشین شمالی عراق نیز می‌شود. علاوه بر این، او مدت‌هاست که خواهان پاکسازی قومی مناطق کُردنشین شمال شرق سوریه است، که در آن یک سازمان کُرد وابسته به ”پ‌ک‌ک“ قدرت را در اختیار دارد. در هنگام نوشتن این خطوط، حمله دیگری از سوی نیروهای نیابتی ترکیه به شهر کُردنشین ”منبج“ در حال انجام است.

در حالی که بدون شک ترکیه در پشت عملیات حاضر قرار دارد، دور از منطق است که تصور کنیم سیا و موساد از تدارک این حمله غافل بوده باشند. در واقع، به احتمال زیاد آنها این حرکت را تایید کرده اند. در روزهای گذشته، نیروهای اسرائیلی برای کمک به این گروه، با بیش از صد بمباران و همچنین هدف قرار دادن فعالیت های مرزی حزب الله و سوریه، فشار را بر حزب الله لبنان - متحد کلیدی اسد - حفظ کرده اند. در اصل آنها خطوط تدارکاتی رژیم اسد را در حمایت از یورش جهادی ها هدف قرار داده اند.

رژیم اسد، دولتی توخالی

در عین حال، سقوط سریع ”حلب“ و ”حماه“ وضعیت تضعیف شده رژیم اسد را وخیم‌تر می کند. شواهد، اوضاع رژیمی را آشکار می‌کنند که کاملاً توخالی شده است و تنها از طریق حمایت خارجی یعنی ایران و روسیه توان حفظ خود را دارد. این وابستگی میزان ویرانی این سرزمین را در اثر بیش از یک دهه جنگ نشان می‌دهد.

پیش از جنگ، سوریه یکی از پیشرفته ترین جوامع خاورمیانه بود. پس از پیروزی بر سرمایه داری در دهه 70 تحت رشته ای از شرایط خاص، این کشور به سطوح بالایی از صنعتی شدن و مدرنیزاسیون و همچنین سطوح بالایی از فرهنگ و رفاه دست یافت که آن را از اکثر همسایگانش متمایز می‌کرد. حتی با بازگشت سرمایه داری در دهه 1990 بسیاری از این دستاوردها به جا ماندند. اما جنگ داخلی دامن‌پرور غرب همه این دستاوردها را از بین برد.

هزینه انسانی درگیری در سوریه سرسام آور است. بیش از نیم میلیون نفر کشته شده اند و میلیون ها نفر دیگر آواره شده اند. تار و پود جامعه سوریه از هم پاشیده شده است. بسیاری از جوامع بر اساس خطوط فرقه ای تقسیم شده اند و نسل هایی که کاماً زیر سایه جنگ رشد کرده اند.

تولید ناخالص داخلی این کشور تنها از سال ۲۰۱۱ میلادی / ۱۳۸۹ تا ۲۰۲۱ میلادی/ ۱۳۹۹ بیش از شصت درصد کاهش یافته است. بیکاری به بیش از پنجاه درصد رسیده است. زیرساخت هایی مانند جاده ها، مدارس و بیمارستان ها ویران شده اند. بیش ازنَود درصد مردم زیر خط فقر و با کمتر از دو دلار در روز زندگی می‌کنند / زنده می‌مانند. تورم بیش از حد، که به دلیل تحریم های ایالات متحده و بحران بانکی در لبنان همسایه این کشور- که ناشی از تحریم های ایالات متحده است- تشدید شده است، میلیون ها نفر را در فقر فرو برده است. بر اساس یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۳/ ۱۴۰۱ خورشیدی، حدود یازده درصد از خانواده‌ها گزارش دادند، که عمدتاً به دلیل درآمد ناکافی خانوار، کودکان و نوجوانانشان در منطقه حلب به کار مشغول بوده‌اند،.

با تأکید بر میزان پوسیدگی، اکنون تولید ”کاپتاگون“ Captagon، ”آمفتامینی“ amphetamine که به طور گسترده در طول جنگ استفاده می‌شد، به یکی از منابع اصلی درآمد رژیم تبدیل شده است. فساد بیداد می‌کند و خُلق و خوی بدبینی در میان مردم حاکم است. این دلیلی برای پیروزی آسان جهادی‌ها در تصرف شهرهای بزرگی مانند حلب می‌باشد، که بسیاری در طول جنگ داخلی برای حفظ آن می‌جنگیدند.

بخش بزرگی از مردم آنقدر از طرف رژیم تضعیف شده اند که نسبت به بقا یا فنای آن بی‌تفاوت شده‌اند. این دقیقاً برعکس آن چیزی است که در طول جنگ داخلی رخ داد، جایی که اکثریت مردم پشت سر رژیم اسد برای مخالفت با جهادی‌ها حرکت کردند. بنابراین رژیم اسد تا حدی به شبحی تبدیل شده است که برای حفظ خود به حامیان روسی و ایرانی خود متکی است. در اینجا حزب الله نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، که واحدهای رزمی آن نقش مهمی در مبارزه با جهادی‌ها در سوریه ایفا کردند. اما اکنون بیشتر آنها در سال گذشته برای مبارزه با اسرائیل به لبنان منتقل شده اند.

تعادل به هم می‌ریزد

حمله آمریکا به عراق و انهدام ارتش عراق، همراه با مداخله نافرجام آمریکا در سوریه که باعث ظهور نیروهایی مانند جبهه النصره و دولت اسلامی شد، در نهایت به وضعیت جدیدی در خاورمیانه منجر شد. یعنی وضعیتی که ایران در آن به قوی ترین قدرت منطقه ای ارتقا یافت.

شبه ‌نظامیان مرتبط با ایران مانند حزب‌الله در لبنان حمایت مردمی را به دست آوردند زیرا آنها نیروهایی شناخته می‌شدند که علیه امپریالیست‌ها و جهادی‌ها می‌جنگند. این شبه‌نظامیان جنگ‌زده که صدها هزار نفر از عراق، از سوریه تا لبنان را در بر می‌گیرد، به نیرویی قابل محاسبه تبدیل شدند. در واقع، در مبارزه با دولت اسلامی در عراق، آنها به قوی ترین نیرویی تبدیل شدند که غرب می توانست به آن تکیه کند.

سپاه پاسداران ایران به همراه شبه نظامیان عراقی و حزب الله به کمک رژیم اسد آمدند. موقعیت آنها پس از ورود روسیه به جنگ داخلی سوریه بیشتر تثبیت شد. اتحاد روسیه و ایران در نهایت توانست مخالفان جهادی و در نتیجه مداخله غرب در سوریه را شکست دهد.

در این میان ترکیه در هر دو طرف درگیری بازی می‌کرد. ترکیه - که زمانی یکی از بازیگران اصلی مداخله آمریکا بود - با دیدن اینکه باد در جنگ داخلی سوریه به چه سمتی می‌وزید، جهت خود را تغییر داد و با ایران و روسیه ائتلاف کرد، اتحادی که باعث نابودی بیشتر نفوذ آمریکا شد.

برای روسیه، سوریه به پل اصلی منطقه و نقطه حساس نفوذ در شرق مدیترانه تبدیل شد. برای ایران، این کشور به عنوان یک حلقه حیاتی در «محور مقاومت» خود عمل کرد و تهران را به حزب الله لبنان متصل کرد.

بنابراین، در آوارهای به جا مانده از مداخلات غرب در عراق و سوریه، تعادل جدیدی در منطقه توسط ایران و متحدانش ایجاد شد که در صدر قرار گرفتند. امپریالیسم ایالات متحده با اکراه مجبور شد وضعیت جدید بازی را بپذیرد زیرا قدرت و نفوذش کم شده بود. این چیزی بود که متحدان آمریکا و به ویژه اسرائیل نمی‌توانستند از عهده آن برآیند.

با این حال، با تضعیف نسبی حزب الله توسط جنگ اسرائیل، این موضوع اکنون در حال تغییر است. و اینجاست که اسرائیل به کمک جهادی ها می‌آید.

در تایمز اسرائیل، مقاله ای افشاگرانه به نام «به نظر می رسد شورشیان سوری حملات اسرائیل به حزب الله را با کمک به پیشروی شوکه کننده خود اعتبار می‌بخشند» در آنجا اینگونه خوانده می‌شود:

یکی از فعالان اپوزیسیون از منطقه حلب به اسرائیل گفت: «هیچ کس نمیداند که آیا ایران و رژیم بدون حملات اخیر اسرائیل در سوریه تضعیف میشدند یا نه، که به ما اجازه بازگشت و آزادی سرزمین ها و کشور را داد. پخش عمومی در نظراتی که یکشنبه پخش شد. اسرائیل برای مدت طولانی حملات دوره ای را علیه اهداف ایرانی و انتقال تسلیحات در سوریه انجام داده است.

یکی دیگر از چهرههای شورشی از منطقه ادلب که با این شبکه صحبت کرد از اورشلیم تشکر کرد و گفت که مخالفان از اقدامات اسرائیل علیه حزبالله و دیگر بازیگران مورد حمایت ایران «بسیار راضی» هستند. حزبالله آشکارا متعهد به نابودی اسرائیل است.

این منبع گفت: «آنها ما را به همکاری با شما متهم میکنند زیرا وقتی شما به حزبالله حمله کردید بسیار خوشحال بودیم، واقعا خوشحالیم و خوشحالیم که شما پیروز شدید».

جنگ های اسراییل با حمایت غرب علیه غزه و لبنان، همراه با تلاش مذبوحانه امپریالیسم آمریکا برای حفظ برتری خود در خاورمیانه، در واقع زمینه مساعدی را برای اسلامیست‌ها ایجاد کرده است تا بار دیگر سرهای زشت خود را بالا بگیرند.

در نتیجه، تمام مزخرفات ارتجاعی که توسط تعادل کنترل شده بود نیز در حال بازگشت هستند. اردوغان با دیدن حواس‌پرتی ایران در لبنان و حواس پرتی روسیه در اوکراین، این فرصت را دید که "حقایق" جدیدی را در زمین نشان دهد و از هیئت تحریر شام حمایت کند تا بار دیگر علیه رژیم اسد سلاح به دست بگیرد. راهپیمایی آنها به دمشق اکنون به سرعت در حال تغییر ساختار منطقه است و پیامدهای بسیار گسترده ای دارد.

این گواهی بر اقدامات بی‌شرمانه امپریالیسم اسرائیل و غرب است، که در آن، آنها دوباره به طور ضمنی از هجوم باندهای جهادی حمایت می‌کنند. زیرا آنها آن را ضربه ای به دشمن اصلی خود، ایران می‌دانند. فراموش نکنیم که این روند می‌تواند سوریه را از هم بپاشد و کل منطقه را بی ثبات کند.

نظم نوین جهانی

با صف آرایی اسلامیست‌ها با پشتیبانی ایالات متحده و اسرائیل، روسیه و ایران در تلاش هستند تا آنچه را که می‌توانند از رژیم و منافع خود در کشور نجات دهند. چین نیز حمایت خود را از اسد اعلام کرده است. خطوط کلی درگیری امپریالیسم ایالات متحده و متحدانش در یک طرف و بلوک روسیه، چین و متحدان آنها در طرف دیگر ترسیم می شود.

نظم جهانی پس از فروپاشی شوروی، با ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت کره زمین، در حال فروپاشی است و واشنگتن توسط مردان کرملین و پکن به چالش کشیده می‌شود. اما این توازن جدید قوا راه را برای کشورهای دیگر مانند ترکیه نیز باز می‌کند تا بین این دو بلوک تعادل برقرار کنند ، که توسط آن بتوانند فضای بیشتری برای شگردهای خود بدست آورند.

ترکیه یکی از اعضای ناتو است. با این حال، طی سال‌های گذشته در سطح بین‌المللی به روسیه و در سطح منطقه‌ای به ایران نزدیک‌تر شده است. در حالی که غرب، روسیه را تحریم کرده است، ترکیه از معاملات تجاری با مسکو از جمله بتوسط معاملاتی که به روس ها برای دور زدن تحریم های غرب کمک می‌کند، سود می‌برد. پس از جنگ داخلی در سوریه، ترک‌ها با روس‌ها و ایرانی‌ها به توافق رسیدند تا در یک تلاش مشترک غرب را به بیرون برانند. اما اکنون آونگ دوباره به سمت دیگری در حرکت است. اردوغان با دیدن شانس خود در حال گرفتن امتیازاتی از ایالات متحده در قالب حمایت از کمپین خود برای برداشتن بخش بزرگتری از سوریه است.

سوسیالیسم یا بربریت

در طول دهه‌ها، امپریالیست‌ها خاورمیانه را ویران کرده‌اند و در هر قدمی آن را در مسیر بربریت بیشتر سوق داده‌اند. آنها این مهد تمدن را که زمانی شکوفا شده بود به زمینی بایر و پر از درد، وحشت و رنج تبدیل کرده اند. جنگ های اسرائیل نیز از این قاعده مستثنی نیستند. اکنون آنها کشورها را یکی پس از دیگری تهدید به هرج و مرج پراکنی و بی‌ثباتی می‌کنند و درها را برای آتش‌ پراکنی در منطقه‌ که آبستن ویرانگرترین پیامدها می‌باشد، باز می‌کنند.

از دیدگاه امپریالیسم غرب خاورمیانه به مداخله قدرت های غربی نیاز دارد تا مبادا به چنگال بنیادگرایی متعصب اسلامی بیفتد. در واقع، امپریالیسم غربی و متحدانش مسئول تمام بدبختی هایی هستند که توده های خاورمیانه مجبور به تحمل آن هستند. اگر حمایت غرب نبود، سگ های هار جهادی نمی توانستند حتی یک روز خودنمایی کنند.

آنچه در این منطقه به وضوح خودنمایی می‌کند، جوهر سرمایه داری است، که منافع محدود چند سرمایه دار در بالای سر جامعه را، بالاتر از منافع توده بشریت می‌داند. طبقه‌ای را آشکار می‌کند که نه تنها برای حکومت مناسب نیست، بلکه حکومتش کاملاً مخالف زندگی متمدن است.

Join us

If you want more information about joining the RCI, fill in this form. We will get back to you as soon as possible.